در سال 1341 در زمان تعطیلی مجلس شورای ملی و مجلس سنا، دولت ایران به نخست وزیری اسد الله علم، مصوبه ای را برای انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی از تصویب می گذارند؛ در این مصوبه تغییراتی را نسبت به قانون پیشین به عمل می آورد، از جمله حذف شرط اسلام را از رای دهندگان و منتخبین و دادن حق رای به زنها.
این اقدام دولت، مورد اعتراض مراجع تقلید و علما و مردم متدین قرار گرفت و امام خمینی(س) با درک حساسیت موضوع و هدف های پنهان آن که دین زدایی و نفی قرآن و اسلام در جامعه از جمله آنها بود، و همچنین عبور از قانون اساسی مشروطه و توسعه دیکتاتوری را به دنبال داشت، بیش از دیگران به مخالفت و مبارزه می پردازد و در ابتدا در تلگرام 17 مهر 1341 به شاه، نادرستی این عمل را اعلام می نمایند، (صحیفه امام، ج1، ص78) و در تگرام 28 مهر 1341 به اسدالله علم، نخست وزیر، (همان، ص80) به موارد خلاف مصوبه با قانون اساسی و مصوبه های مجلس به ویژه قانون مصوب و موشح ربیع الثانی 1325 قمری در باب انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداری ها و اشاره به بندهای 7 و 9 و 15 این قاون را گوشزد می نمایند. و در دیگر نامه ها و سخنرانی ها و ملاقات های با اقشار مختلف مردم، خطر این حرکت، نقشه های پشت پرده آن و پیروی حکومت از سیاست های دیکته شده خارجی و نبود آزادی و دیکتاتوری را بیان می نمایند و توضیح می دهند که مسئله زنان و حق رای به آنها، علت اصلی مخالفت نیست، بلکه علت آن مسائل دیگری است که حکومت می خواهد آنها را پیاده کند و کار خود را از دادن حق رای به زنها که ظاهری فریبنده دارد آغاز کرده است. به دو نمونه از سخنان حضرت امام(س) در این موضوع اشاره می کنیم:
1- این کار، نه در مورد اقلیت های مذهبی، بلکه در مورد همه افراد انجام گردید.
امام(س) در سخنرانی 29 اسفند 1341 به شرح اهداف دولت در ایجاد تغییراتی و دنباله روی از سیاست های دیکته شده، خارجی و علت مخالفت روحانیت می پردازد از جمله می فرماید:
«آنها می خواهند قوانین اسارت بار اربابان خود را در کشور ما اجرا کنند. ما می دانیم آنها چه نقشه های شومی در سر دارند، ما می دانیم دست های خیانتکار عوامل استعمار می خواهند بر ضد قرآن قوانینی وضع کنند و اسلام را از رسمیت بیندازند و قرآن را در کنار کتابهای ضاله قرار دهند. ما می دانیم که دستگاه جبار چه خواب های خطرناکی برای اسلام دیده است که می آید شرط مسلمان بودن را از انتخاب کننده و انتخاب شونده حذف می کند، برای اینکه راه را برای نفوذ طایفه ضاله [بهائیت] باز کند و آنها را بر مقدرات ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی مسلط سازد. ما صدای شیطانی آنها را در گوشه و کنار این مملکت بارها شنیده ایم که گاهی صراحتا و گاهی تلویحا مزه مزه می کنند که ما اسلام را نمی خواهیم، اسلام مال عربهاست... ای مسلمانان عالم! بدانید در جریان تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی علت مخالفت علمای اسلام قضیه شرکت زنان در انتخابات نبود، این قضیه ناچیزتر از آن بود که آن قیام عمومی را به همراه داشته باشد. مساله این بود که علما و روحانیون دیدند که دستگاه ها جبار می خواهد باکثر شیطانی، اسلام را قلب کند و اوضاع را به عقب برگرداند.» (همان، ص160-161)
2- و در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران در 10 اردیبهشت 1342 می فرمایند:
«حوزه علمیه هرگز مخالف اصلاحات ارضی نبوده؛ آیا دولت به ما پیشنهاد کرد و از از ما نظر خواست؟ ما می دانیم این موضوع برای سرگرمی کشاورزان فراهم شده است. موضوع حق شرکت دادن زنان در انتخابات مانعی ندارد، ولی حق انتخاب شدن آنها فحشا به بار می آورد [در شرایط حاکم و موجود آن زمان]، موضوع حق رای دادن زنان و غیره در درجه آخر اهمیت قرار دارد. ما می خواهیم مشروطیت را حفظ کنیم. اکنون که در ایران حق آزادی از ما سلب شده، به فکر زنها افتاده اند. در حال حاضر آزادی قلم، بیان، افکار و حتی حق حیات از مردم سلب گردیده است.» (صحیفه امام، ج1، ص191)

. انتهای پیام /*